بفرمایید به وبلاگ مذهبیم

هر که دارد هوس کرببلا بسمه الله

www.ali75as.blogfa.com

عشقان حسین و اهل وبیت تشریف بیارن

هیت عزاداران سید الشهدا(ع)

بسم الله...

                                   

 

روز های مدرسه ای مـــا:

 

نحوه درس خوندن خر خون ها:

من اینطوری خوندم شما چطور؟؟؟؟؟؟

 

جدید ترین رباط کریم ۲۰۱۳:

به بچه ها هم رحم نمیکنن خخخخخخخخخخخخخ:

قابل توجه بختیاری ها:نحوه استراحت سر پا:

 

خوب بــــــــود؟

یه داستان فوق العاده

بچه ها جان من این داستان را بخونید خیلی جذاب و باحاله:

داستان شهر سوخته:

روزی گروهی از افراد از شهری سوخته رد میشدند.

شب بود و تاریک مردی آمد و گفت:

به هیچ چیزی دست نزنید.

و همه به داخل شهر راه افتادند.

افراد به چیز هایی بر میخوردند.

هر کسی مقداری برداشت.

یکی زیاد برداشت.

یکی کم برداشت.

و دیگر هیچ بر نداشت.

بعد از مدتی گروه از شهر سوخته خارج شدند.

هر کسی به چیز هایی که برداشته بود نگاهی کرد.

همه ی چیزها طلا و اشیاء گران قیمت بودند.

آن که زیاد برداشته بود بر سر خود کوفت و به خود گفت:ای کاش

مقداری بیشتر بر میداشتم.

آن که کم برداشته بود دوست داشت خود را خفه کند و به خود

 گفت :خاک بر سرت ای مرد چرا مقدار زیاد بر نداشتی.

آن که هیچ برنداشته بود خوشحال شد زیرا به خود گفت:آفرین بر تو ای

مرد.حقا که تو مال حرام خور نیستی...

عیدتون مبارک

عید سعید فطر مبارک

 

به میمنت عید سعید فطر اگه مشکل اینترنتی یا کامپیوتری داشتید من براتون حلش میکنم.

جوك هاي باحال                                                                      

 بچه ها جوك ها باحال تو ادامه مطلب هست بريد ببينين.
ادامه نوشته

خاطرات باحال خودم

۲خاطره باحال از خودم بريد ادامه مطلب.

ادامه نوشته

عکس های باحال

عكس هاي باحال+ادامه مطلب.

ادامه نوشته

طاووس

  يه عكس خيلي زيبا از يه طاوس +ادامه مطلب.
ادامه نوشته

رمضان الكريم

 

مهمانی خداوند ارزش والایی دارد...

این وقت های مهمانی را بیهوده از دست مدهید

ماه مهمانی خدا رسیده است

خدایا ما را بیامرز...

 

از بچه هايي كه روزه ميگيرن التماس دعا...

تست هوش

سلام هر کی گفت این بازیکن ها چنتا هستند؟

                             

                         

بخورده صبر کنید تا لود شود.

مطالب خنده دار

  عکس های باحال و دیدنی+ادامه مطلب...
ادامه نوشته

تصاویر دیدنی:

تصاوير ديدني+ادامه مطلب.

ادامه نوشته

عیدتون موارک

شادی باشید همیشه 

     

     

عکس های متحرک

 

صعود ایران به برزیل2014

صعود ایران به جام جهانی ۲۰۱۴برزیل را به همه ی ایرانیان تبریک میگم.   ایران به برزیل رفت

دم همتون گرم

    IR.IRAN

 

 

زنده باد  ایران  IR.IRAN

سلام

بروبید به ادامه و از عکس ها کیک های مختلف دیدن فرمایید...

ادامه نوشته

سلام بر بختیاری...

 

بچه ها بالا خره معدلم۱۷.۵۰شد.

  ما هنوز ایستاده ایم...

ادامه نوشته

دهه هفتادیا  

بچه هاي دهه هفتاد كه دوست دارن در وبلاگ دهه هفتايا من ودوستانم را ياري كند ميتوانند بگويند.

   گروه دهه هفتادیا...

 

اعضای گروه هفتادیا:

۱.   www.happmz.blogfa.com      (مهری)

۲. http://dehkadearamesh19.blogfa.com/    (یاسی)

۳. www.mohammad2yas.mihanblog.com (یاس)

۴. www.dehsadeyeman.bloga.com (فازی)

۵.  www.tanhai72b.blogfa.com  (بهار)

۶.  www.manotoffm.blogfa.com            (فازي۲)

۷.  www.abolfazl75astaraki.blogfa.com    مدیر وبلاگ (ابوالفضل آسترکی)

 

اگر دوست داری عضو گروه ما شوید فقط یه پیام به وب مدیریت بدهید.

                                                         باتشکر:ابوالفضل آسترکی مدیر وبلاگ دهه هفتادیا

آبادان+برزیل=آبادان برزیلته

 

عکی های پایه خنده:

 

استتار  

  اوه اوه خفن تو روزنامه ی.

  بدون شرح...

 اوه اوه                   وای وای

 

   

 

  

   مستر بین

 با تشكر گروه دهه هفتادیا...

 

وبلا گروهي ما:

وبلاگ دهه هفتاديا:

www.dahe70dia.blogfa.com

من با همه نوع اخلاقي كنار ميام شما چه طور؟؟؟

همچنين ايميل هم ميتوانيد بدهيد آدرس ايميل:

www.abolfazlastaraki@yahoo.com

اگه مشکل اینترنتی درمورد وبلاگ دارید با من درمیان بگذارید.

منتظر تماس های شما هستم.

 

     

  

 من و تو!

 

عکسارا:

 بازیو ببین...هه هه هه

 خنده ی...

 ماشینووووووووووو...

 آی اوملت رو هوا میچسبد

...

 گربه ای

عکس ها پایه:

 بله...

 اجب قدرتی...

 فرق دختر با پسر تو کنکور البته بعضی هاشونا

 جدید ترین مدل مو تو دنیا...

 باشه!!!

    .  .  .

   چتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

   ها خوشکل ندیدید؟!

تبدیل:

 تنوعه دیگه...

اخر تقلب ها...

به قول خواهرم:(ووووووووشييييييييييييييي!!!)بابا شاه...

وای وای وای...

آخرشه...

بار بری به سبک ایرانی...

بدون شرح...(از كودكي تا بزرگي!!!)

 

 جوابش زير اين شكله گفته.

آبادان=ل ا ف

یه روز تو جنگل داشتوم میرفتوم یه دفه دیدم چنتا گرگ دنبال مو افتادن،    مو بدو گرگا بدو مو بدو گرگا بدو تو همين حين ديدم تلفونوم زنگ زد مو از گرگا خواهش كردم يه لحظه صبر كنن بعد گوفتوم:

الو.گفت:الو گفتوم.بگو.گفت:خالد تويي.گفتوم:بابا دمت گرم ديگه مونو نميشناسي.گفت:چرا بابا.گفتوم:بگو ناموساً.گفت:ناموساً. گفتوم بگو.گفت:شنيدي آبادان ۷ريشتر زلزله آمده.گفتم:كسي خسارتم ديده .گفت:دمت گرم مگه بچه ها آبادان گذاشتن!!!گفتم:خب دم بچه ها آبادان گرم.گفت كاري نداري.گفت:نه.گفتم خدافظ.

تا گوشيو قطع كردم گرگا افتادن دنبالوم.مو بدو گرگا بدو،مو بدو گرگا بدو.رسيدوم به يه روستا آقا مونو بگي شير شدوم همه داشتن مونو نگاه ميكردن. مونم يه چوب ورداشتوم گرگا رو يه پس زدوم.اين قدر زدوم كه گرگا به ز بون آمدن گفتند:‌كا بوخشيد دمت گرم ولمون كن ديگه از اين قلطها نميكنيم.ما هم ولشون كردم...

دمتون گرم حال كردين؟؟؟

                             نكته

بچه ها اگه تمام مطالب وب نيامدن،،،در قسمت

آرشيو مطالب روي ارديبهشت۱۳۹۲

 كليك كنيد تا همه ي مطالب بيان.

خاطره کنکور یه بنده خدا:

آقا پارسال که کنکور دادم گفته بودن باید کارت ورود به جلسه رو پرینت بگیرین بیارین با خودتون...
منم رفتم کارتو پرینت گرفتم یهو جو گیر شدم گفتم بذار پرس هم بکنم کارته رو...
حالا فرداش رفتم سر جلسه میبینم باید زیر کارت رو انگشت میزدیم آخر جلسه تحویل میدادیم به مراقب...!

اصلا این قد ترس گرفتم که نگو!
گفتم الان میگن حق نداری کنکور بدی!
ولی کم نیاوردم انگشت زدم روی همون پرس!!
البته تا آخر جلسه پاک شد!
منم سریع تو شلوغی کارتم رو تحویل داد جیم شدم!!!

معلم لات مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:

ما یه معلم داشتیم عشق لاتی بود ! هر موقع می خواست بیاد سر کلاس با لگد درو باز می کرد بعدم شروع به فحش دادن می کرد !
ما هم که کلاس شری بودیم تصمیم گرفتیم که یه بلایی سر این بد بخت بیاریم که عشق لاتی از سرش بپره !
سر همینم یه روز در رو از لولا در آوردیم بیرون اما تو چهار چوب گذاشتیم که فکر کنه در کلاس بسته هست !
این بد بختم وقتی می خواست بیاد تو کلاس طبق عادت با لگد زد به در ! فکرش بکنید در یه هو افتاد وسط کلاس ! یه هو ناظممون از صدای افتادن در اومد تو راهرو !
این بدبختم که حسابی هل شده بود با ترس به ناظممون گفت به خدا من نبودم
مارو بگی مرده بودیم ازخنده